عدالت سازمانی به برداشت افراد از عدالت در سازمان اشاره دارد. عدالت به صورت ذاتی در هیچ سازمانی وجود ندارد، بلکه نتیجه مجموعهای از مداخلات و رفتارهای مدیریت است. به عنوان رهبر سازمان باید بدانید رفتار و تصمیم گیری شما چگونه بر عدالت سازمانی تأثیر میگذارد. آیا در سازمان شما شایسته سالاری بر رابطه سالاری حاکم است؟ آیا کارکنان نسبت به تلاشهایی که میکنند، دستمزد و احترام لازم را میگیرند؟ آیا برابری از هر نوع مانند برابری جنسیتی، نژادی، قومیتی و غیره در سازمان وجود دارد؟ درحقیقت، هر سازمانی به عنوان بخش بسیار کوچکی از یک جامعه بزرگ باید به موضوع عدالت توجه ویژه داشته باشد. در این مقاله از وبسایت «سیناتلنت» در مورد اهمیت و انواع عدالت سازمانی صحبت میکنیم.
عدالت سازمانی (Organizational Justice) در مورد انصاف و مسائل مربوط به رفتار در محل کار است. این موضوع شامل برابری جنسیتی، دسترسی به آموزش، رفتار منصفانه از سوی مافوق، دستمزد خوب و غیره خواهد بود. به عبارت ساده، عدالت سازمانی بر نحوه قضاوت کارکنان در مورد رفتار سازمان تمرکز دارد. مفهوم عدالت بر تصمیمات کارکنان به عنوان مسائلی که ممکن است منصفانه یا ناعادلانه باشند، تاثیر میگذارد. در صورتی که فرد رفتار سازمان را ناعادلانه بداند، منجر به عدم رضایت شغلی و عدم بهره وری در فضای اداری میشود. با استعدادیابی شغلی میتوان درک عمیقی از تواناییهای فرد داشت و از این طریق میتوان او را در موقعیت شغلی مناسب قرار داد.
حفظ عدالت سازمانی اولویت هر واحد تجاری و اداری است، زیرا باعث تشویق ارتباطات و اعتماد میشود و از رفتارهای غیرمولد، مخالفت، عدم مشارکت، غیبت و غیره در محل کار جلوگیری میکند. عدالت سازمانی یک رویکرد همه جانبه در سطح فردی و تیمی است. کارکنان بدون شک دیدگاهها و برداشتهای خود را دارند و مشاهده میشود که درک متفاوتی از مفهوم عدالت نسبت همکاران، همتایان، مافوقها و اعضای تیم خود دارند. به عنوان مثال، عدالت از نظر کارمندی میتواند این باشد که دستمزد همه کارکنان هم رده مشابه باشد، اما کارمند دیگری این نظر را دارد که هر فرد باید بسته به شرایط خود دستمزد دریافت کند.
عدالت سازمانی با قضاوتهای جمعی یا فردی درباره اخلاق و انصاف سروکار دارد. این نوع عدالت به میزانی اشاره دارد که تعاملات، رویهها و نتایج محل کار توسط کارکنان منصفانه در نظر گرفته میشوند. اینکه چه چیزی منطقی است و چه چیزی را ناعادلانه میدانید بستگی به ادراک فردی دارد و این در نهایت بر سطوح عملکرد کارکنان تأثیر میگذارد. موفقیت یک سازمان به این واقعیت بستگی دارد که تأثیر مثبت یا منفی بر نیروهای کار داشته باشد. مفهوم عدالت سازمانی در صورتی مطرح میشود که تخلف از عدالت صورت گرفته باشد. با مشاوره و منتورینگ میتوانید درک بهترین نسبت به موضوع عدالت در سازمان خود داشته باشید. به هر روی، بیعدالتیهای معمول در سازمان عبارتند از:
عدالت سازمانی برای یک شرکت بسیار مهم است، زیرا میتواند بر نتایج تیمی و فردی تأثیر بگذارد. در جدول زیر میتوانید مزایا و معایب عدالت سازمان را مشاهده کنید:
مزایا | معایب |
ایجاد اعتماد متقابل | فرسودگی شغلی کارکنان |
تعهد سازمانی قوی | جابجایی مدام کارکنان |
عملکرد شغلی خوب | رفتار کاری معکوس |
رضایت شغلی بالا | کاهش بهره وری کارکنان |
سازمانها باید عدالت سازمانی را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ کاری خود بپذیرند تا بتوانند مجموعهای از کارکنان شاد داشته باشند که با سطوح بیشتری از کارایی و بهره وری، بهترین عملکرد خود را ارائه دهند. این یک واقعیت است که عدالت سازمانی با رفتار سازمانی مرتبط است و باید تا حد زیادی مورد توجه قرار گیرد. انواع مختلف عدالت سازمانی به شرح زیر هستند:
در این نوع عدالت سازمانی، کارمند نگران است که آیا نتیجه تلاش او عادلانه است یا خیر و آیا نتیجه مطابق با ورودی است؟ نتیجه در چنین سناریوهایی شامل فرصتهای شغلی، ارتقاء، امنیت شغلی، تایید اجتماعی، دستمزد و غیره است، در حالی که ورودیها شامل تلاش، تجربه و آموزش است. تعیین سطح مناسب برای یک ورودی خاص چالش برانگیز است، زیرا همه چیز به صورت نسبی تعریف شدهاند.
بزرگترین دلیل اختلاف بین کارفرما و کارمند احساس بیعدالتی و برخوردهای ناعادلانه است. زمانی که کارمند باور داشته باشد که حقوق دریافت میکند و به طور مساوی با او رفتار میشود، عدالت توزیعی سازمانی را به دنبال خواهد داشت. شرکتها میتوانند با برقراری ارتباط، آموزش و اعمال شیوههای استخدام منصفانه در داخل شرکت، عدالت سازمانی توزیعی را ارائه دهند. توصیه میکنیم از آزمونهای استعدادیابی برای شناخت توانایی خود استفاده کنید.
در این نوع عدالت سازمانی، کارمند نگران این است که آیا فرآیند اتخاذ شده توسط سازمان برای تصمیم گیری در مورد نتیجه منصفانه است یا خیر. یک کارمند زمانی احساس میکند که عدالت سازمانی رویهای رخ داده است که به او اجازه داده شود نظر خود را در مورد فرآیند تصمیم گیری بیان کند. این یک واقعیت ثابت شده است که برآوردن نیازهای اساسی یک کارمند به معنای شانس شنیده شدن است. این تاییدی خواهد بود بر اینکه کارمند در سازمان فردی ارزشمند است و جزء لاینفک سیستم محسوب میشود.
فعالیتهای ساده مانند سیاست درهای باز، ارتباطات باز و درگیر شدن در گفتگوهای سازنده میتوانند رابطه بین کارفرما و کارمند را تقویت کنند و باعث شود کارکنان احساس خوشایندی کنند. طبق عقیده کارمند، این رویه زمانی منصفانه است که فاقد تعصب باشد. عدالت سازمانی رویهای میتواند بر عدالت توزیعی غلبه کند، زیرا کارکنان تنها زمانی نتیجهای را که نامطلوب به نظر میرسد میپذیرند که معتقد باشند سیاست اتخاذ شده برای رسیدن به نتیجه مطابق با اصول عدالت سازمانی است که توسط شرکت دنبال میشود. عوامل تعیین کننده اساسی عدالت رویهای عبارتند از:
در این نوع عدالت سازمانی، کارمند نگران است که آیا اطلاعات منتقل شده توسط سازمان در مورد نتیجه با حساسیت برخورد شده است یا خیر. کارکنان احساس میکنند که عدالت سازمانی تعاملی زمانی تحقق یافته است که کارفرمایان برای تصمیماتی که گرفتهاند توضیحات کافی ارائه کرده باشند و با کارکنان با احترام و وقار رفتار شود. استعدادیابی تحصیلی میتواند راهی عالی برای شناخت تواناییهای فرد و کمک به او برای هدایت تحصیلی باشد. به هر حال دو نوع عدالت سازمانی تعاملی به شرح زیر وجود دارند:
عدالت سازمانی به خودی خود رخ نمیدهد، زیرا به عنوان تلاش مستمر از سوی کارفرما برای اجرای رویههایی توصیف میشود که منجر به مداخله مثبت مدیریت و همچنین رفتار میشود. زمان تغییر کرده است و کارکنان دیگر در مورد چیزهایی که آنها را ناعادلانه میدانند سکوت نمیکنند. به همین دلیل است که اجرای رویههایی که باعث تشویق و بهبود عدالت سازمانی در محیط کار میشود ضروری شده است. برخی از راههای عملی برای انجام تقویت عدالت سازمانی به شرح زیر هستند:
ارتباطات ابزاری است که کارفرما و کارمند را به هم متصل میکند تا بتواند به کارایی و بهره وری بهتر در شرکت منجر شود. هنگامی که کارفرما از ارتباطات به طور مثبت استفاده میکند، باعث ایجاد حس خوب و درک قوی از عدالت اطلاعاتی و بین فردی میشود. کارفرما تنها از طریق ارتباط با کیفیت میتواند تصمیمات خود را برای کارکنان شاغل در سازمانش توضیح دهد. وقتی این اتفاق میافتد، احساس اعتماد، احترام، صداقت و تمایل به انجام آنچه درست است را تقویت میکند.
به عنوان مثال، شرکت ABC تصمیم گرفت ساختار دستمزد خود را یک درصد برای کارکنان سطوح پایین و متوسط و سه درصد برای کارکنان سطوح بالاتر کاهش دهد. جلسهای تشکیل شد که در آن حضور هر یک از کارکنان الزامی بود. در این جلسه رئیس شرکت در مورد مشکلاتی که سازمان با آن روبرو بود صحبت کرد و توضیح داد که دو گزینه دارد، یا اخراج بخشی از کارکنان یا کاهش حقوق!
رئیس توضیح مناسبی در مورد اینکه چرا گزینه کاهش حقوق را انتخاب کرده و چرا فقط یک درصد برای کارکنان سطوح پایین و متوسط و سه درصد برای کارکنان رده بالا را در نظر گرفته ارائه کرد. نگرانی واقعی او برای کارکنانش و رسیدگی حساس به این سناریو به شرکت کمک کرد تا این مرحله چالش برانگیز را با عزت پشت سر بگذارد. شرکت به شرایط قبل خود بازگشت و بعداً به کارکنان به دلیل تمایل آنها برای کمک به سازمان در زمان دشواری حقوق اضافه شد. این عدالت سازمانی است که در آن با ادراک کارکنان با حساسیت برخورد میشود. این موضوع تنها به دلیل ارتباط مؤثر بین کارفرما و کارکنان اتفاق افتاد.
رویدادهای سازمانی بر احساسات و خلق و خوی یک کارمند تأثیر میگذارند. همه کارکنان به شیوههای مختلف به یک موقعیت معین واکنش نشان میدهند. این موضوع بستگی به تمایل یک کارمند دارد که چگونه موقعیت را درک میکند و به آن واکنش نشان میدهد. هنگامی که یک کارمند حالت مثبتی را تجربه میکند، ادراک بالاتری از عدالت سازمانی رویهای و تعاملی توزیعی خواهد داشت. در مقابل، کارکنان افسرده نسبت به عدالت سازمانی نظر منفی خواهند داشت. به همین دلیل مهم است که رویدادهای سازمانی مثبت برای همه افراد درگیر مفید خواهد بود. استعدادیابی دانش آموزان راهی برای شناخت تواناییهای فردی است که منجر به موفقیت تحصیلی و شغلی میشود.
یک راه مؤثر برای بهبود عدالت سازمانی، تشویق مشارکت کارکنان در فرآیندهای مختلف سازمانی و فرآیندهای تصمیم گیری است. این مرحله یک تغییر دهنده بازی خواهد بود، زیرا میتواند درک عدالت را در ذهنیت کارکنان تقویت کند. مشاهده میشود که اگر نتایج خاصی حتی در آن زمان هم به نفع کارمند نباشد، احساس نمیکنند که بیعدالتی رخ داده است، زیرا کارکنان بخشی از فرآیند تصمیم گیری بوده و از همان ابتدا با اطمینان اتخاذ شدهاند؛ بنابراین مشارکت کارکنان ادراک عدالت سازمانی بین فردی و رویهای را افزایش میدهد.
مزایای عدالت سازمانی بیشمار است، از روحیه قوی گرفته تا بهره وری و شاید مهمتر از همه، صداقت در کار! کارکنان به طور فزایندهای از اینکه با آنها مانند اعداد یا چرخ دنده رفتار میشود خشمگین میشوند و بررسی نحوه مدیریت و رهبری سازمانها بسیار دیر شده است. تمرکز بر عدالت سازمانی راهی عالی برای شرکتها برای بهبود تجربه کاری کارکنان خود، جذب و حفظ کارکنان با استعداد و پیشبرد اهداف سازمان است. برای مشاوره و استفاده از پکیجهای استعدادیابی با مشاوران ما در سیناتلنت تماس بگیرید.
چرا عدالت سازمانی مهم است؟
عدالت سازمانی با رضایت شغلی، تعهد سازمانی، اعتماد به رهبری و مشارکت کارکنان مرتبط است. این امر میتواند بر انگیزه و رفاه کلی کارکنان تأثیر بگذارد.
سازمانها چگونه میتوانند عدالت سازمانی را بسنجند؟
برای سنجش عدالت سازمانی معمولاً از نظرسنجی و پرسشنامه استفاده میشود. این ابزارها ادراک کارکنان از انصاف را در جنبههای مختلف محیط کارشان ارزیابی میکنند.
عواقب بیعدالتی در محل کار چیست؟
بیعدالتی میتواند منجر به کاهش رضایت شغلی، افزایش قصد جابجایی، کاهش تعهد سازمانی و اثرات منفی بر رفاه روانی و جسمی کارکنان شود.